سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صبا

بعضی چیزها به دلیل خاطره ای که با آن داری برای تو زیباترین می شوند. و من به همین علت این شعر شهریار قنبری را می ستایم .

 

 اولین بار


اولین بار اولین یار
اولین دل دل دیدار
اولین تب اولین شب
سرفه های خشک سیگار
زنگ اخر زنگ غیبت
وقت خوب سینما بود
زنگ نور و زنگ سایه
امتحان بوسه ها بود
اولین بار اولین بار
اخرین فرصت ما بود
بهترین جای ترانه
بهترین جای صدا بود
اولین بار اولین یار
کشف طعم بوسه ی تو
مثل کشف یخ و آتش
کشف بیمرگی و ایثار
کشف گستاخی آرش
اولین دروغ ساده
اولین شک بی اراده
وحشت سر رفتن از عشق
گریه های سر نداده
اولین بار اولین یار
اولین نامه ی کوتاه
درشبی ساکت و سیاه
خطی از دلواپسی ها
از من و تو تاخود ماه
اولین بغض حسادت
کنج دنج شب عادت
بستری از درد و هذیان
تا ضیافت تا عیادت
اولین بار اولین بار
اخرین فرصت ما بود
بهترین جای ترانه
بهترین جای صدا بود
اولین بار اولین یار
کشف طعم بوسه ی تو
مثل کشف یخ و آتش
کشف بیمرگی و ایثار
کشف گستاخی آرش
اولین دروغ ساده
اولین شک بی اراده
وحشت سر رفتن از عشق
گریه های سر نداده
اولین بار اولین یار
اولین بار اولین بار
اولین بار اولین بار
اولین بار اولین بار
اولین بار اولین بار
اولین بار اولین بار
اولین بار اولین بار
اولین بار اولین بار
اولین بار اولین بار

 

پ ن : عشق ها می میرند رنگها رنگ دگر می گیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا می ماند.

 

 

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 87/11/22ساعت  2:19 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

چندی از دوستان با خواندن پست قبلی من دلشان راضی نشد که کامنت بگذارنند و پیام مستقیم گذاشتند. بعضی به این پست اعتراض کردند بعضی از این پست تشکر کردند ولی هردو گروه اشتباه کردندچون:

منظور من این نبود که خانمها این مشکل را دارا می باشند و آقایون هیچ مشکلی ندارند یا اینکه خانمها نمی توانند کار کنند چون آنچه که من بیان کردم مشکل یا اشتباه خانمها نبود فقط ویژگی خانمهاست و این ویژگی سبب نمی شود که بعضی از دوستان بل بگیرندو  نظر بدهند که چرا کارها به دست خانمها سپرده می شوند و اصلا یک زن نباید کاری در جامعه داشته باشد. به عرض این دوستان می رسانم در ابتدا دید خود را باز کنند وبعد اظهارنظر کنند و هم بدانند که همین ویژگی ما خانمها سبب میشود تا به جای آنکه با مشکلات خود را وفق دهیم , درصدد حل آن برآییم. و به آن دسته از دوستان که عقیده دارند که خودم هم یک خانم هستم باید خانمها رابیشتر تحویل بگیرم یا حداقل خودم را تحویل بگیرم یا اینکه با این پست به جامعه زنان اهانت کردم , می رسانم ما باید واقع بین باشیم و با تعصب بیجا در مورد چیزی , سعی در مخفی کردن کردن مشکلات آن نباشیم.

 پی نوشت: قصد من از این پست این بود که به دوستان بگویم آنچه که شما فکر کردین مقصود من نبوده است.

 


نوشته شده در  چهارشنبه 87/11/16ساعت  7:32 عصر  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

 

با اینکه خودم یک خانم محترم هستم ولی در بعضی موقع ها با خانم های محترم مشکل فراوان دارم.

 تا مجبور نشم واحدی را با استاد خانم بر نمی دارم چون به حضور و غیاب خیلی اهمیت میدهند یک نمره امتحان را برای حضور در کلاس قرار می دهند تو برگه صحیح کردن مو را از ماست می کشند سطح امتحاناتشون خیلی بالاتر از آنچه که درس داده اند می باشد وسر امتحان اصلا کمک نمی کنند و آنروز خیلی بد اخلاق می شوند توی همین امتحانات ردیف کناری من استادشون یک خانم بود . موقعی که من داشتم از استادم در مورد یکی از سوالها , سوال می پرسیدم ,دیدم کناری منهم داره از اون خانم استاد سوال می پرسه جواب استاد اون این بود که من نمی تونم که شما را راهنمایی کنم اگه تورو راهنمایی کنم باید همه را راهنمایی کنم هرچی بلدین بنویسد و همین حرفها و جواب منهم این بود وقتی به استادم گفتم آیا این سوال از این راه حل میشه او خودکارمنو گرفت و شروع کرد به حل کردن (البته استادم فهمید که من این سوال را بلدم وفقط شک داشتم که راهم درسته یا نه).

 ما خانم های محترم از همان روز اول دانشگاه که برای انتخاب واحد میاییم تا آخرین روز به همه چیز گیر میدهیم به ساعت هایی که دروس را ارائه دادند به استادها به کلاسهایی که برامون انتخاب کردند به تاریخ های امتحانات به همه چیز اولین نفر ها هستیم که به دانشگاه اومدیم و آخرینها خارج می شویم. ولی آقایون را میبینم که فقط انتخاب واحد می کنند و بعد هم میروند . این رفتارها را در طول سال هم می بینم  که آقایون سر ساعت کلاس می آیند ووقتی کلاس هم تمام میشود می روند کار به هیچ چیز ندارند ولی ما خانم ها دائم در حال تلاطم هستیم یا پیش مدیر گروه یا پیش رئیس دانشگاه یا پیش معاون یا پیش خانم فلانی یا آقای فلانی.

وقتی وارد جایی میشوم که خانم پشت میز نشسته در بیشتر مواقع مطمئنم که کارم درست نمیشود و یه درگیری پیش میاد. چون اون خانم محترم تصمیم گرفتند که جز به جز قانون و مقرات را عمل کنند و برای تو تا زمانی همه مدارک و آنچه که لازم باشد در اختیار نداشته باشید کوچکترین قدمی بر نداشته باشند و اگر قبلا یه مشکلی با آن خانم محترم داشتیدکه دیگر هیچ ولی وقتی یک اقا در پشت میز باشد کار تورا به شرط آنکه بعدا(1ساعت دیگر یا یک روز دیگر) برایش آنچه که لازم باشد را بیاری انجام میدهد.

 وقتی مراقب امتحان یک آقا باشد اگر دیر به سر جلسه برسی یا اینکه کارت ورود به جلسه را فراموش کردی بدون مشکلی سر جلسه می نشینی وای اگر یک خانم باشد ابتدا که در مقابلت جبهه شدید میگیرد که نمی گذارد امتحان بدهی بعد با کلی فک زدن با آن خانم محترم و دلیل و برهان آوردن قبول می کند 10 دقیقه بیرون بایستی و بعد وارد جلسه امتحان شوی.

 وقتی به تاکسی تلفنی زنگ بزنی و یک خانم محترم پاسخگوی تو باشد باید آدرس و تلفن را دقیق دقیق بدهی و هرچه به آن خانم بگی که هنوز این خونه پلاک ندارد یا من دارم از تلفن همگانی تماس میگیرم و شماره تلفنی ندارم که بدم ولی تو کتش نمیره و بهت میگه باید آدرس را کامل بدهید تا تاکسی را برایتان بفرستم. شرمنده.

ولی بارها اتفاق افتاده که وقتی به آقای پاسخگو میگویم که بیرون  می ایستم ووقتی تاکسی بیاید مرا می بیند, اون قبول میکند و با آدرس ناقص تاکسی را می فرستد.

 نمی دونم ما خانم های محترم چرا اینقدر گیر میدهیم. تازه گیرهای بالا گیرهای اجتماعی بود گیرهای فردی که دیگر هیچ

لباسم باید این طور باشه. رنگ لباس و کفش و لاک ناخن و سایه ی پشت چشمم باید ست باشند. این لباس برای مهمونی شب و این لباس برای مهمونی های عصرونه و...........

 


نوشته شده در  یکشنبه 87/11/13ساعت  1:27 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

به قول ناپلئون میدان امتحان از هر میدان جنگی سخت تر است.به نظر من یکی از سخت ترین لحظات زندگی , دوره امتحانات و یکی از شیرین ترین لحظات , دوره ی تعطیلات بعد از امتحانات می باشد چون دوباره می توانی صبح را بخوابی , شب را به انجام کارهایی که دوست داری بگذرونی و نگران این نباشی که قرار است صبح زود بیدار شوی .بعد از 3 هفته توانستم امشب با خیال راحت 90 را ببینم کتابی غیر از کتاب های درسی بخوانم وبلاگم را آپ کنم و به مهمانی برم.به هر حال بهترین چیز این دنیا گذر زمان می باشد هرچیز با هر سختی که دارد می گذرد.

 اولین پستم  را می خواهم به گله از پارسی بلاگ بپردازم.چون امروزه اکثریت سرویسهای اینترنتی با افزایش خدمات خود به کاربران سعی در جلب رضایت آنها و افزایش مخاطبین خود را دارند ولی پارسی بلاگ یه جورایی به رشوه گیری از کاربران خود پرداخته افزایش فضا برای آپلود تصویر در مقابل دعوت تعدادی کابر برای استفاده از سرویس پارسی بلاگ . به نظر من این شیوه مناسب تبلیغات برای سرویس نیست و نسبت به این کار معترضم و از فضای باقی مانده ی آپلود تصاویرم دیگر استفاده نمی کنم چون سایتهای رایگان و بدون محدودیت فضایی زیادی برای آپلود تصاویر وجود دارد که از آن طریق می توانم تصاویرم را آپلود کنم.هرچه یک سرویس اینترنتی استفاده از امکاناتش راحت تر باشد و خدمات زیادی هم به کاربرانش بدهد افرادبیشتری از آن استقبال می کنند.ارائه خدمات خودش نوعی تبلیغ برای جذب کابر می باشد.

ایراپیک : سایت تخصصی آپلود و اشتراک عکس و تصویر


نوشته شده در  سه شنبه 87/11/8ساعت  1:48 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کلاه قرمزی
سفره هفت سین ما
[عناوین آرشیوشده]

?????هر کی نیاد ضرر کرده?????